اشعار هادی سعیدی كیاسری

  • متولد:

زمین فسرده، زمان مرده، آسمان خالی است / هادی سعیدی كیاسری



به زیركان برسان مشت این دكان خالی است
ز جنس عربده كشكول شطح‌مان خالی است

سبوی زمزمه از شرم و شوكران لبریز
بهار میكده از باده مغان خالی است

شبی‌م، شب، شب محروم از ترانه و تاك
شبی كه از نفس ماه مهربان خالی است

نه از ستاره نصیب و نه شعله‌ور گل سیب
زمین فسرده، زمان مرده، آسمان خالی است

دلی كه محرم اسرار آفرینش بود
ز هرچه غیر از سودای آب و نان خالی است

"بنال بلبل اگر با منت سر یاری است"
كه باغ از آتش آواز و ارغوان خالی است

"طفیل هستی عشق‌اند آدمی و پری"
اگرچه زین هر سه آخرالزمان خالی است

"بكوش خواجه و از عشق بی‌نصیب مباش"
كه این هنر چو نباشد جهان و جان خالی است

"همای گو مفكن سایه شرف هرگز"
بر آن دیار كه از رند نكته‌دان خالی است

بگو به هدهد هادی كه آخرین سیمرغ
ز قاف بال‌فشان رفت و آشیان خالی است

اگرچه میدان گسترده، مدعی بسیار
در این میانه ولی جای قهرمان خالی است

ز قند پارسی آخر نشان نخواهد ماند
چنین كه چنته آواز طوطیان خالی است
2987 0 4.13